به بازی بچه ها نگاه میکنم.به بازی رایان کوچولوی خونمون
گوش میکردم به صدای خنده و گریه وجیغ وداد بچه ها
و به رایان.
به کودکانه قهرکردنش و پناه به اغوش مامانش
نگاه کردم به پناه رایان
و نگاه کردم به پناه خودم به وقت قهرکردنم با دنبا
و پناهی نیافتم
و یافتم تنهایم
ویافتم خودم را ذرانزوای خویش
درباره این سایت